امکان اشرفاِمْکان اَشْرَف، مفهومی در فلسفه اسلامی ، به ویژه در مکتب اشراق و بینش های فلسفی برخاسته از آنکه در شمار یکی از قواعد فلسفی درآمده، و نزد فیلسوفان متأثر از بینش اشراقی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. فهرست مندرجات۲ - پیدایش قاعده امکان اشرف ۲.۱ - کمال مطلق و ممکن ۲.۲ - اختلاف در استعداد ممکنات ۲.۳ - قاعده ای مهم از ارسطو ۲.۴ - اعتقاد گذشتگان به وجود اشرف ۲.۵ - امکان اشرف قاعده ای در اشراق ۲.۶ - تفصیل قاعده در اسفار ملا صدرا ۲.۷ - استفاده ابن سینا از این قاعده ۲.۸ - قاعده امکان اشرف و اخص ملاصدرا ۲.۹ - اصل قاعده ارسطو و مترجم عرب زبان ۲.۱۰ - جرمی اعلی تر از جسم طبیعی در قول ارسطو ۲.۱۱ - شارح نو افلاطونی اثر ارسطو ۲.۱۲ - استنباط ملا صدرا از اثولوجیا ۳ - در نگاه امام خمینی ۴ - فهرست منابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - اشرفیت در میان ممکن الوجود هااین فیلسوفان از این قاعده همچون وسیله ای برای حل برخی مسائل دشوار دیگر بهره گرفته اند. مضمون قاعده امکان اشرف این است که در میان موجودات ممکن آنچه از مرتبه بالاتری برخوردار است، در وجود یافتن بر ممکناتی که مرتبه وجودی پایین تری دارند، مقدم است. بنابراین، اگر ممکن پست تری وجود داشته باشد، مستلزم این است که ممکن شریف تر از آن پیش تر به وجود آمده باشد. ۲ - پیدایش قاعده امکان اشرفطرح موضوع امکان اشرف در تفکر فلسفی اسلامی، از دیدگاه تاریخی به ابن سینا بازمی گردد، بی آنکه وی آن را به صورت قاعده ای درآورد، یا همچون مسأله مستقلی به آن بپردازد و یا آن را در پاسخگویی به مسائل دیگر به کار برد. ۲.۱ - کمال مطلق و ممکنابن سینا در تعلیقات، این مسأله را در چهره کلی آن چنین مطرح میکند، « کمال مطلق ، حیثیت وجوب بدون امکان، و وجود بدون عدم و فعل بدون قوه و حق بدون باطل است. هر آنچه از پس آن بیاید، ناقص تر از وجود اول است و غیر از آن هرچه هست، در ذات خود ممکن است. ۲.۲ - اختلاف در استعداد ممکناتپس از آن، اختلاف در ترتیب و اشخاص و انواع به استعداد و امکان بستگی دارد. پس هر یک از عقول فعال نسبت به آنچه از آن صادر میشود، اشرف است و همه عقول فعال از امور مادی شریف ترند. در میان مادیات نیز موجودات آسمانی بر عالم طبیعت برتری دارند. مقصود او از اشرف در اینجا چیزی است که در ذات خود تقدم دارد و هستی مرتبه فروتر از آن، تنها پس از هستی آن امر متقدم امکان پذیر است». [۱]
ابن سینا، التعلیقات، ج۱، ص۲۱، به کوشش عبدالرحمان بدوی، قاهره، ۱۹۷۳م.
[۲]
ابن سینا، «العرشیة»، رسائل، ج۱، ص۱۵-۱۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۴ق.
۲.۳ - قاعده ای مهم از ارسطودر اینجا ابن سینا گویا به اندیشه ای از ارسطو اشاره میکند، زیرا آنجا که میگوید: «مقصود او...»، مرادش ارسطوست. صد و اندی سال پس از ابن سینا ، این مسأله به صورت قاعده ای مهم نزد شهاب الدین سهروردی (۵۸۷ق /۱۱۹۱م) بنیان گذار حکمت اشراق دیده میشود. ۲.۴ - اعتقاد گذشتگان به وجود اشرفوی صریحاً اصل این قاعده را به ارسطو بازمی گرداند، و چنین میگوید: «شایسته است بدانی یکی از اموری که گذشتگان را به اعتقاد به وجود اشرف و اکرم در موجودات آسمانی و جز آنها واداشته، گواهی فطرت است به پدید آمدن موجودات به ترتیب شرافت...». [۳]
سهروردی یحیی، «المشارع و المطارحات»، مجموعه مصنفات، ج۱، ص۴۳۴، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
و به دنبال آن میگوید: «بر تو است که به هستی اتم و اکمل در امور آسمانی و عوالم قدسی معتقد شوی، و به اینکه کمال واجب الوجود و امور عقلی و آسمانی را هرگونه تصور کنی، مرتبه آنها در ذات خود بالاتر و شریف تر از تصور تواست. و اگر جوهر عقلی شریف تر از نفس است، باید قبل از نفس موجود باشد، و اگر اجسام اثیری از اجسام عنصری برترند، لازم است که پیش از آنها به یکی از طرق علیت حاصل شده باشند، و این تفصیلی است که اجمال آن را ارسطو در کتاب السماء و العالم آورده، و معنای آن این است که در موجودات علوی باید به آنچه برای آنها اکرم و اشرف است، باور داشت». [۴]
سهروردی یحیی، «المشارع و المطارحات»، مجموعه مصنفات، ج۱، ص۴۳۵، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
۲.۵ - امکان اشرف قاعده ای در اشراقسهروردی از این قاعده بیش از هر چیز برای اثبات مُثُل نوریه یا به تعبیر خودش «انواع نوریه مجرده » بهره میگیرد. او در «حکمةالاشراق» نیز فصلی را به امکان اشرف اختصاص میدهد و آن را یکی از قواعد اشراق میشمارد و در یک جا میگوید: «انواع نوریه قاهره بر افراد خود مقدمند، یعنی تقدم عقلی دارند، و امکان اشرف اقتضا میکند که این انواع نوری مجرد وجود داشته باشند»، [۵]
سهروردی یحیی، «حکمة الاشراق»، ج۱، ص۱۴۳، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
و در جای دیگری میگوید: «یکی از قواعد اشراقی این است که هرگاه ممکن اخس به وجود آید، مستلزم آن است که ممکن اشرف وجود داشته باشد». [۶]
سهروردی یحیی، «حکمة الاشراق»، ج۱، ص۱۵۴، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۷]
قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ج۱، ص۳۶۷، تهران، ۱۳۱۵ق.
[۸]
سهروردی یحیی، «اللمحات»، سه رساله از شیخ اشراق، ج۱، ص۱۵۶، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۹]
سهروردی یحیی، «اللمحات»، سه رساله از شیخ اشراق، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۶، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۰]
سهروردی یحیی، «الالواح المعادیة»، ج۱، ص۳۹، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۵۶ش.
۲.۶ - تفصیل قاعده در اسفار ملا صدرافیلسوف بزرگ دیگری که پس از سهروردی، قاعده امکان اشرف را پذیرفته، و به شرح و بسط آن پرداخته، صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) (۱۰۵۰ق /۱۶۴۰م) است. وی مضمون این قاعده را از نوشته های سهروردی گرفته است و به پیروی از او اصل آن را به نوشته ارسطو بازمی گرداند و در این رهگذر عین عبارات سهروردی را به کار میبرد. ملاصدرا در کتاب بنیادی خود [[|اسفار]] [۱۱]
صدرالدین شیرازی محمد، الاسفار، ج۷، ص۲۴۴- ۲۵۸، تهران، ۱۳۸۳ق.
به تفصیل مسأله را مطرح و بررسی میکند و قاعده «امکان اخس» را که به گفته خودش ابتکار خود اوست، در برابر آن قرار میدهد و به بررسی و اثبات تفصیلی هر دو میپردازد. صدرالدین شیرازی قاعده امکان اشرف را اصلی برهانی و دارای نتایج سودمند میشمارد و استفاده از آن را به ارسطو نسبت میدهد که به گفته او در اثولوجیا بسیار به آن پرداخته است. [۱۲]
«اثولوجیا»، فلوطین عند العرب، ج۱، ص۱۳۴- ۱۳۹، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت، ۱۹۷۷م.
۲.۷ - استفاده ابن سینا از این قاعدهوی همچنین به همان عبارت او در السماء و العالم استناد میکند که سهروردی به آن اشاره کرده است. ملاصدرا میگوید: ابن سینا در آثار مختلف خود ترتیب نظام وجود و بیان دو سلسله « بدو و عود » را برپایه همین قاعده نهاده است. وی میافزاید که سهروردی نیز از این قاعده برای اثبات عقول و اثبات مُثل نوری بهره برده است. [۱۳]
صدرالدین شیرازی محمد، الاسفار، ج۷، ص۲۴۴- ۲۴۵، تهران، ۱۳۸۳ق.
۲.۸ - قاعده امکان اشرف و اخص ملاصدراملاصدرا در دنباله بحث خود میگوید، من سالها به این قاعده اشکال داشتم، تا اینکه خداوند دلم را روشن ساخت و آن را حل کردم. [۱۴]
صدرالدین شیرازی محمد، الاسفار، ج۷، ص۲۵۴- ۲۵۵، تهران، ۱۳۸۳ق.
وی در جای دیگری در برابر قاعده امکان اشرف، قاعده امکان اخس را قرار میدهد و این مبحث را با این مطلب فلسفی بسیار مهم آغاز میکند، « حق این است که جهان هستی واحد است و کل جهان به سان حیوان بزرگ واحدی است که اجزاء آن به یکدیگر متصلند، نه به معنی اتصال مقداری و اتحاد سطوح و اطراف، بلکه بدین معنی که هر مرتبه کمالیه ای از وجود باید با مرتبه پس از خود در کمال وجودی مجاور باشد و میان آن و مرتبه بالاتر یا پایین تر خود در شدت و ضعف وجود جای خالی نباشد، به گونه ای که در آن میان درجه یا درجاتی تحقق نیافته را بتوان تصور کرد.این امر از دیدگاه ما جایز نیست و برهان آن از قاعده امکان اشرف و قاعده دیگری که قاعده امکان اخس است، به دست میآید. قاعده نخست میراث معلم اول است و قاعده دوم را ما به یاری خداوند بنیان نهاده ایم. [۱۵]
صدرالدین شیرازی محمد، الاسفار، ج۵، ص۳۴۲، تهران، ۱۳۸۳ق.
[۱۶]
صدرالدین شیرازی محمد، الاسفار، ج۲، ص۳۰۷، تهران، ۱۳۸۳ق.
۲.۹ - اصل قاعده ارسطو و مترجم عرب زبانچنانکه دیدیم، سهروردی و به دنبال وی ملاصدرا، اصل قاعده امکان اشرف را به ارسطو، و به کتاب السماء و العالم بازگردانده اند. نوشته ارسطو زیر عنوان «درباره آسمان» به وسیله یوحنا ابن بطریق (۲۰۰ق /۸۱۶م) که یکی از نخستین مترجمان معاصر مأمون بوده، از یونانی به عربی ترجمه شده است. وی بنا بر گزارش تاریخ نگاران در کار ترجمه کاملاً وفادار به متن نیست، بلکه در آن تصرف میکند و برای وضوح بیشتر از اصل دور میشود. ۲.۱۰ - جرمی اعلی تر از جسم طبیعی در قول ارسطواکنون در متن عربی السماء ارسطو عبارتی که سهروردی و ملاصدرا از ارسطو نقل میکنند، دیده نمیشود، تنها عباراتی در متن ترجمه یوحنا ابن بطریق که شاید بتوان از آن معنایی شبیه به نقل قول سهروردی یافت، مربوط به فصلی است که ارسطو در آن به اثبات عنصر پنجم (اثیر) که دارای حرکت دوری است، می پردازد. «از آنچه گفته شد، می توان با قیاسی قانع کننده نتیجه گرفت که جرم (یا جسم) دیگری غیر از این اجسامی که نزدیک و در پیرامون ما هستند، وجود دارد و از ماده ای طبیعی پدید آمده است که از طبایع این اجسام ارجمندتر، و به حسب دوری و ارتفاع از این اجسام دارای طبیعتی عالی تر است». [۱۷]
ارسطو، فی السماء و الا¸ثار العلویة، ج۱، ص۱۳۶، به کوشش عبد الرحمان بدوی، قاهره، ۱۹۶۱م.
۲.۱۱ - شارح نو افلاطونی اثر ارسطواز سوی دیگر، در میان نوشته های شارحان آثار ارسطو، شرح سیمپلیکیوس (نیمه دوم سده۶م) فیلسوف نوافلاطونی، بر کتاب «درباره آسمان» ارسطو مشاهده میشود. وی در جایی از شرح خود عباراتی از نوشته های گم شده ارسطو نقل میکند که مضمون آنها با قاعده امکان اشرف همانندیهایی دارد. سیمپلیکیوس در آنجا جملاتی را از دیالوگ ارسطو به نام «درباره فلسفه» که از میان رفته است، می آورد. وی مینویسد، «ارسطو در این باره میگوید: به طور کلی در اموری که یک چیز بهتر هست، در آنها یک چیز بهترین هست. پس چون در میان موجودات یکی از دیگری بهتر است، یک چیزی هم هست که شریف ترین است که همانا الهی است». ۲.۱۲ - استنباط ملا صدرا از اثولوجیااما آنچه ملاصدرا از مضمون قاعده امکان اشرف در اثولوجیا استنباط کرده، روشن است که اندیشه ارسطویی نیست، زیرا میدانیم که اثولوجیا اثری از ارسطو نیست، بلکه ترجمه آزاد عربی پارههایی از متن سریانی انئادهای فلوطین بنیان گذار مکتب نوافلاطونی است. ۳ - در نگاه امام خمینیبه باور امام خمینی با قاعده امکان اشرف در سلسله نزولی ثابت میشود که از مبدأ اعلی، نخست باید یک امر مجرد عقلانی بسیط و پس از آن دیگر عقول مجرده صادر شوند و این عالم طبیعت با جنبه طبیعی خود، لایق صدور از آن مقام نبوده و ممکن نیست از آن مقام صادر شود و از طرفی چون میان عالم طبیعت و عالم عقول مجرد مناسبت نیست، میان اینها هم به کمک قاعده امکان اشرف، عالم برزخ اثبات میشود که واسطه فیض به عالم طبیعت است و بعد هم نفوس فلکی و عالم عنصری و هیولی؛ به اینترتیب قوس نزول محقق میشود؛ بنابراین در سلسله نظام وجود و عالم، تناسب ذاتی و همافق بودن لازم است. [۱۸]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۳۲۵-۳۲۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
امام خمینی در برخی از آثار خود از این قاعده بهره گرفته، از جمله: ۱- اثبات عالم برزخ و عالم مثال: بنا بر قاعده امکان اشرف، در سلسله قوس نزول، عالمی میان عالم عقل و عالم طبیعت وجود دارد؛ زیرا معلول اخس و پایینتر به طور مستقل از علت عالی صادر نمیشود بلکه باید در سلسله علتها و در قوس نزول، عالم متوسط و عالم برزخ و مثل معلقه باشد تا ارتباط میان عالم عقل و عالم طبیعت برقرار شود؛ [۱۹]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
زیرا عالم مفارقات تناسبی با عالم طبیعت ندارد و نمیتواند در این جسم کدر و عنصری تصرف کند ازاینرو میان این دوعالم، عالم دیگری لازم است که با قاعده امکان اشرف اثبات شده است و آن عالم برزخ است. [۲۰]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۳۲۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
۲- اثبات وجود بهشت و جهنم برزخی: اینگونه نیست که اکنون بهشت و جهنم موجود نباشد؛ زیرا عالمی که نیازمند به هیولی نیست، اشرف از عالمی است که نیاز به ماده دارد و طبق قاعده امکان اشرف، آن عالم نسبت به عالم طبیعت، به فیض نزدیکتر است؛ پس آن عالم در قوس نزول، موجود و پیش از عالم طبیعت است. [۲۱]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۵۱۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
[۲۲]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۲۸۳-۲۸۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۴ - فهرست منابع(۱) ابن سینا، التعلیقات، به کوشش عبدالرحمان بدوی، قاهره، ۱۹۷۳م. (۲) ابن سینا، «العرشیة»، رسائل، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۴ق. (۳) «اثولوجیا»، فلوطین عند العرب، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت، ۱۹۷۷م. (۴) ارسطو، فی السماء و الا¸ثار العلویة، به کوشش عبد الرحمان بدوی، قاهره، ۱۹۶۱م. (۵) سهروردی یحیی، «الالواح المعادیة»، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۵۶ش. (۶) سهروردی یحیی، «اللمحات»، سه رساله از شیخ اشراق، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۵۶ش. (۷) سهروردی یحیی، «حکمة الاشراق»، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش. (۸) سهروردی یحیی، «المشارع و المطارحات»، مجموعه مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش. (۹) صدرالدین شیرازی محمد، الاسفار، تهران، ۱۳۸۳ق. (۱۰) قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، تهران، ۱۳۱۵ق. ۵ - پانویس
۶ - منبع• شرف الدین خراسانی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «امکان اشرف». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : دیدگاه های فلسفی امام خمینی | فلسفه اسلامی | مباحث وجود | واژهشناسی | وجوب و امکان
|